می‌خوام یخ بزنم، همین‌جای زمان. همین امشب که سردمه و نشسته‌م توی حیاط. می‌خوام حل بشم توی تاریکی. تاریکی پر از عطر من باشه، امشب خاطره‌ای از من. می‌خوام از یاد برم، بی‌نشون بشم، هرچی که هستم و دارم از اسم من رها بشه. باشم و تن سردم بشه سنگ، بخار نفس‌هام بشه باد، موهام بشه آسمون، چشم‌هام بشه ستاره. 



خ. نوشته‌ها باید رها باشند. این‌جا دیگه جای من برای نوشتن نیست. 

اگر حرفی می‌خواید به من بزنید برام بنویسید. اگر دوست دارید در ارتباط بمونیم یک نشونی بهم بدید. 

صداهای وهمناکی توی سرم می‌پیچند

خوابم نمی‌برد تا آن ستاره باز صدایم زند حتی اگر صدا صدای آخر دنیا باشد

بشه ,  ,می‌خوام ,تاریکی ,رها ,امشب ,نوشتن نیست ,نیست   ,برای نوشتن ,من برای ,جای من
مشخصات
آخرین جستجو ها